شنبه، دی ۱۰، ۱۳۹۰

نشستن در سکوت و فکر کردن. تنهاییِ دلگرمی که می دانی عزیزی ده قدم آن سوتر در اتاق اش هست. و اصلا تنهایی یعنی چه وقتی کسی این قدر نزدیک هست. و اصلا نزدیک یعنی چه. دور یعنی چه. و آدم انگار خودش است که به فاصله ها دامن می زند بعد بی تاب می شود و می خواهد پس بزند این فکر را که این تنهایی را خودش دورِ خودش حصار کرده. مویه کردن راحت تر از دویدن است اما راه به جایی نمی برد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر