رمز عبورهای مختلف برای جاهای مختلف دارم. برای این ایمیل، برای آن سایت، برای آن کارت. بعد از این همه وقت به رمزها عادت کرده ام. چندان فکر نمی کنم قبل از فشردن کلیدها. اما گاهی رمز یکی را برای دیگری می زنم. گاهی حواسم نیست و تا پیغام هی کاربر، جایی از کارت می لنگد و نمی توانی وارد شوی را دریافت نکنم نمی فهمم که اشتباه کرده ام. گاهی اما درست لحظه ای که با همان سرعت که کلیدهای اشتباه را فشرده ام کلید تایید را فشار می دهم، یادم می آید که این که رمز اینجا نبود.
پیچیده ترش مربوط به وقتی است که با آدم ها طرفم. هر آدمی راه و رسم خاص خودش را می طلبد. با بعضی ها نمی شود شوخی کرد. با بعضی ها نمی شود حرف خیلی شخصی زد. با بعضی باید محتاط بود مبادا که حس کنند کسل کننده اند و حرف هایشان را بخورند. با بعضی باید مشتاق بود و شعله ی وجودشان را باد زد که گر بگیرند و نور و گرمایشان فرا بگیردت. با بعضی باید صبور بود. آن قدر که خودشان ذره ذره در را باز کنند. اشتباه گاهی بهایش خیلی سنگین تر از هی فلانی جایی از کارت می لنگد است. آب رفته که به جوی برنمی گردد، اما گاهی می شود آب جدیدی جایگزین آب رفته کرد، گاهی هم نمی شود. و این وقت هاست که سنگین است. و این وقت هاست که تو می مانی و همه ی حرف های بر زبان نیامده، همه ی سکوت های بی موقع، و حرف های بیجا.
پیچیده ترش مربوط به وقتی است که با آدم ها طرفم. هر آدمی راه و رسم خاص خودش را می طلبد. با بعضی ها نمی شود شوخی کرد. با بعضی ها نمی شود حرف خیلی شخصی زد. با بعضی باید محتاط بود مبادا که حس کنند کسل کننده اند و حرف هایشان را بخورند. با بعضی باید مشتاق بود و شعله ی وجودشان را باد زد که گر بگیرند و نور و گرمایشان فرا بگیردت. با بعضی باید صبور بود. آن قدر که خودشان ذره ذره در را باز کنند. اشتباه گاهی بهایش خیلی سنگین تر از هی فلانی جایی از کارت می لنگد است. آب رفته که به جوی برنمی گردد، اما گاهی می شود آب جدیدی جایگزین آب رفته کرد، گاهی هم نمی شود. و این وقت هاست که سنگین است. و این وقت هاست که تو می مانی و همه ی حرف های بر زبان نیامده، همه ی سکوت های بی موقع، و حرف های بیجا.