تضاد بیداد می کند آنجا که کسی ادعا می کند بی ادعاست. دادِ سخن می دهد از اینکه چه بسیار کسان را بخشیده، چه بسیار بدی هایی که در حق اش شده را از یاد برده.
سفره ی تنهایی را نمی شود با کسی سهیم شد. همان طور که سکوت را نمی شود به کلام آورد.
می نویسم. تو بگیر ردی از حال که می خواهم بماند، در موم مثل نیاکان مصری ام. یا روی سنگی به تقلید از مادرِ طبیعت. می نویسم. گاهی به امیدِ خوانده شدن، ولی اغلب برای اینکه خودم بتوانم از توی افکارم بیایم بیرون و بایستم و از دورترک نگاهشان کنم. می نویسم. هر روز. می نویسم. نوشتن، همین و تمام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر